روزنامه حدید (الحدید)

 

انتشار روزنامه الحدید بدو دوره تقسیم میشود دوره اول و دوره دوم :

دوره اول – الحدید در دوره اول که انتشار آن در سال ۱۳۱۵ قمری است در تبریز بمدیری سید حسینخان عدالت مدیر روزنامه عدالت ، انتشار یافته جمعا بنا بگفته تربیت در فهرست جراید آذربایجان سه شماره و بنا بر تقریظی که بقلم میرزا رضا خان رفعت در شماره اول دوره دوم الحدید نوشته شده، بیش از دو شماره منتشر نشده است . عبارت تقریظ مذکور چنین است: ( نامه جدید موسوم به حدید که از ودایع افکار جناب آقا سید حسین صاحب امتیاز جریده الحدید است که هشت سال قبل بنشر دو نمره آفاق را مستور ساخت و یکباره محاق تعطیل را اختیار نمود فعلا در هنگام مسافرت مظفرالدین شاه منتشر میگردد . »

و نیز در شماره ۴۵ روزنامه تربیت مورخ پنجشنبه ۲۳ جمادی الاولى ۱۳۱۵ قمری بعنوان تبریک طلوع الحدید را اینطور نوشته است: « این اوقات نمره اول روزنامه شریفه موسوم به (الحدید) که در شهر تبریز بیمن هست یکی از خیر خواهان ملت و دولت شروع بطبع نموده باداره تربیت رسید و نشاط وقوت قلبی بخشید اگر چه از یک نمره دو نمره مقاصد روزنامه نگار معلوم نمیشود لیکن مقصودش خیر و راهنمایی است . عجالتا از نمره اول الحدید دانستیم نگارنده میخواهد از صنعت و تجارت و زراعت سخن گوید . »

الحدید در دوره اول دو یا سه شماره بیشتر منتشر نشد و روزنامه تعطیل گردیده است تا در جمادی الاول ۱۳۲۳ قمری که بمدیری سید محمد شبستری مجددا پابدایر انتشار گذاشته و دوره دوم آن شروع میگردد.

همانقسم که یاد آور شدیم در دوره اول روزنامه در سال ۱۳۱۵ قمری نشر شده و مدیران سید حسینخان عدالت بوده است . سید حسینخان که بمناسبت انتشار روزنامه بنام عدالت باین لقب شهرت یافته از موسسین مشروطیت در آذربایجان و در آغاز مشروطیت خدمات گرانبهایی بآزادیخواهان نموده است و ما بتفصیل درجائی که از روزنامه عدالت گفتگو خواهیم کرد، شرح احوال او را نیز بیان خواهیم نمود فعلا در اینجا یاد آور میشویم که عدالت یکی از پیشقدمان مشروطیت آذربایجان و بوسیله روزنامه و قلم خود خدمات سودمندی نموده است.

متاسفانه نگارنده با همه کوششی که نمودم بشمارههای دوره اول الحدید دست رسی پیدا نکرده و بنابر این پیش از آنچه نوشته شد اطلاعی از دوره اول روزنامه ندارم

دوره دوم العدید – دوره دوم که در حقیقت از شماره ۱۸ سال اول با بن اسم موسوم گردیده و تا این شماره بنام (حدید) است؛ از جمادی الاول ۱۳۲۳ قمری شروع میشود . با اینکه بمناسبت اسم روزنامه (حدید) جای آن داشت که ما شرح آن را و بالا اقل شرح این هیجده شماره را در حرف (ح) کتاب ذکر کنیم ولی چون بیشتر شمارههای دوره دوم باسم الحدید استاذا آن را در این جا یعنی در حرف الف آورده و در حرف ح فقط خوانندگان را باینجا مراجعه میدهیم . مضافا باین که این تغییر فقط در اسم روزنامه میباشد و گر نه در هیچ یک از خصوصیات ر و ز نامه تفاوتی پیدا نشده است . اکنون بذکر خصوصیات دوره دوم میپردازیم . دوره دوم روزنامه حدید بمدیری و صاحب امتیازی (آقا سید محمد) در شهر تبریز تاسیس و شماره اول این دوره در چهار صفحه بقطع وزیری متوسط با چاپ سربی در مطبعه (خلیفه گری ارامنه آذربایجان در تبریز ( چاپ و در تاریخ پنجشنبه دوم جمادی الاول ۱۳۲۳ قمری منتشر شده است . طرز انتشار روز نامه هفته دو بار و روزهای دوشنبه و چهار شنبه طبع و توزیع میشده . شرایط اشتراک سالیانه بدینقسم ضبط شده است : فقط در تبریز پانزده قرآن – نمره ۳ شاهی برای مکاتب و مدارس تخفیف داده خواهد شد و در سایر ممالک ایران هیجده قرآن و در ممالک روسیه سهمنات و در تمام مما لک فرنک و غیره ده فرانک. قیمت اعلانات سطری دهشاهی – قیمت آبونه اقلا سه ماه مقدم گرفته میشود .

 

اداره و محل توزیع در دارالسلطنه تبریز ( محله ارمنستان ، در جوار شهبندر خانه دولت علیه عثمانی ) تمام خصوصیات مذکور در عنوان روزنامه قید شده و علاوه براین در زیر عنوان دو سطر زیر درج است: « این روزنامه از قید رسمیت آزاد است مکاتبات سودمند بحال دولت و ملت با کمال امتنان امضای صاحب آن قبول خواهد شد»

هر صفحه روزنامه مشتمل بر دوستون و در هر شماره در قسمت اول ستون اول فهرست مندرجات آن شماره چاپ شده. فهرست مطالب شماره اول بدین قرار است : خطبه ( سبب نگارش ) مقاله ( ارحمواصفارکم ) ( اخبار سیاسی ) ( تمنای مخصوص ) ( داستان فتات غسان ) تبریک ، اعذار.

برای اطلاع بیشتری از روزنامه حدید و اینکه خوانندگان بچگونگی و سبک مطالب روزنامه ای بیرند مقاله افتتاحی یاسر مقاله شماره اول را که در فهرست بعنوان خطبه ( سبب نگارش ) قید شده ، در این جا نقل میکنیم: «بسم الله الرحمن الرحیم ربنا اننا ظلمنا انفسنا فاغفر لنا ذنوبنا و توفنا مع الابرار ، بار خدایا کریما ، کردگارا زمی قدرت قهاریت که مشتی خاک را در هیکل بشر بلباس احسن تقویم آرا سنی و تارک نطفه معین را با کلیل کرامت ( ثم سویناک رجلا ) پیراستی ، زبان ما را از احصاء بدایع صنایع نا محصورت کلیل، بیان ما در شکرانه نعمای نا متناهیت ست و صلوت و سلام بی پایان نثار در گاه سلاله طیبه ابوالبشر و اولاد و اصحاب او را سزاو است که ایشان هادی دین مبیناند و میزان صراط المستقیم . سبب نگارش . اکنون که بعون عنایت یزدانی و تایید دولت آسمانی و عین معدلت اعلی حضرت قدر قدرت ظل الله مظفرالدین شاه قاجار لازالت رایات عدله مبسوطه على مفارق الانام و حسن تو جه بندگان حضرت اشرف اقدس اسعد والا ولیتهد کیوان مهد روحنا فداه حس ملت ایران عموما و از قدوم میمنت لزوم حضرت اجل اشرف آقای نظام السلطنه پیشکار کل مملکت آذربایجان دام ظله اهالی تبریز خصوصا سر از بالش غفلت و ذهول حرکت داده متوجه یمین و یسار و چشمهایشان در دوران آوازه غریب صداهای عجیب بمسامع جانشان میرسد ( از سمتی ندای ) اعمل لدنیاک کانک تدوم فیها ابدا ( اعمل لاخر تک کانک ترحل عنها غدا ( یعنى عمل کن برای زندگانیت در دنیا گویا که در دنیا همیشه خواهی ماند . و عمل کن برای عقبی یعنی از کارهای زشت بپرهیز و بکارهای خوب بیاویز گویا که فردا کوچ خواهی کرد . از یکسو فریاد ( اطلبو العلم من المهدالی اللحد ) یعنى طلب کن علم را از مهد تما لحد . از یکو صداى ( حب الوطن من الایمان ) یعنی هر کس وطن خویش را دوست دارد لفظ مومن میتواند بر او صادق آید از این صداها قلوب مرهوب گشته خواطرها متزلزل . بالماس تحیر خامه حسرت تراشید الماس ندامت لوح دل را بس خراشید، دست ندامت بزانو زده گاهی ( وا اسف على نفسى فیما فرطت فی جنب الله ) گویان یعنی بسیار تاسف برای نس من باد در مقابل آنچیزیکه تفریط نمودم در جنب خدا گاهی از تراکم هموم و غموم چون بید لرزان فریاد هل من ناصر ینصرنا ، هل من ذاب یذب عنا ؛ میزنند ولی چه فایده جواب از مصدر ربوبیت بجز ، لها ما کسبت ، نمی شنوند… پس در این صورت اگر خون غیرت و حمیت در عروق ما ایرانیان…. ( مقاله مذکور خیلی مفصل و تا اول ستون دوم از صفحه سوم درج شده و در پایان نیز نوشته است بقیه دارد و لذا ما هم از نقل بقیه آن صرف نظر مینمائیم )

در صفحه سوم همین شماره شرحی بعنوان ( تمنای مخصوص ) نوشته شده که خلاصه اش این است که روزنامه حدید حاصل زحمات چند نفر اشخاص باک طینت که غرضی جز خدمت بوطن ندارند میباشد و استدعا میشود بمندرجات آن بچشم انصاف نظر نمایند و نگذارند نمرههای آن تلف شود که بعدا کتابی خواهد شد .

از همان شماره اول روزنامه ترجمه داستان ( فتاه غسان ) تالیف جرجی زیدان مورخ شهیر ، بصورت پاورقی در صفحات اول و دوم و سوم چاپ شده و ترجمه مذکور بدین قسم شروع میگردد :

« بنام بخشنده مهربان . بررای خیر دانشوران بصیر عرضه میدارد که دانش مندان با فرهنگ و حکمای ملل فرنک… فاضل کامل جرجی زیدان منشی الهلال سلسله تاریخ اسلام را در چند حلقه از قبیل فتاه غان، ۱۷ رمضان ، غادت کربلا و غیره نوشته که اول این حلقات فتاه غسان است و لذا این حقیر آن را ترجمه نمود فصل اول سلاطین غسان . اولاد غسان اعراب نصارا هستند .»

شماره دوم روزنامه ؛ روز پنجشنبه ۹ ،جمادی الاول ۱۳۱۲ نسری منتشر شده و فهرست مندرجات این شماره بدین قرار است اخبار تلگرافی ، حسن سیاست . ترجمه از روز نامه روسی . تقریظ فتاه غان . شماره ۳۹ سال اول در تا ریخ د و شنبه ۱۴ شهر صفر ۱۳۲۴ قمری منتشر شده و فهرست مندرجات این شماره و شماره ۴۲ بدی نقسم است شماره ۳۹ : اخبارات خارجه زیارت اهل قبور اعلان . مقاله ؛ اصلاح مکاتب قدیمه فهرست شماره ۴۲ : اخبارات خارجه ، دار السلطنه تبریز نقبه مقاله یکی از ارباب ذوق . اصلاح مکاتب قدیمه و یا تغییر اساس تعلیم . فتاه غان.

از فهرست مذکور مندرجات معلوم میشود که مطالب الحدید عبارت از اخبار داخله و خارجه و مقالات گوناگون و نیز ترجمه ( فتاه غسان ) است ترجمه مذکور در بعضی از شماره ها که هشت صفحه می باشد ؛ تمام صفحات هفت و هشت روز نامه را فرا گرفته و این دو صفحه مخصوص ترجمه و از صورت پاورقی روزنامه خارج شده است سابقا یاد آور شدیم که شماره اول و دوم روز نامه با چاپ سربی منتشر شده و مطبعه آن چاپخانه خلیفه گری ارامنه بوده است . از شماره سوم ، روزنامه با چاپ سنگی و خط نستعلیق خوب انتشار یافته و درباره این تغییر چاپ شرحی در همین شماره بعنوان اعتذار نوشته بخلاصه اینکه کار چاپ در این ولایت مشکل است و مردم اینهمه خرج میکنند ولی حاضر نیستند یکدستگاه چاپ وارد کنند ؛ ارامنه با اینکه پنج شش هزار نفر زیادتر نیستند ولی یکنفر دختر ارمنی دوازده هزار تومان یک مطبعه خریده و برای ارامنه وقف کرده و ما ابتدا دست بدامن این مطبعه زدیم ولی بواسطه نبودن حروف کافی طبع روزنامه بتاخیر افتاد و باز بمطبعه سنگی پناهنده شدیم.

اسم مطبعه مذکور چنانچه در آخر هر شماره قید شده مطبعه ( استاد الماهر مشهدی اسد آقا زیدالله توفیقه ) بوده است . از شماره ۱۸ سال اول مورخ فره رمضان ۱۳۲۳ قمری اسم روزنامه از ( حدید ) به ( الحدید ) تغییر یافته ولی خصوصیات دیگر فرقی نکرده است . اضافه کردن الف و لام بنام روزنامه معلوم نیست بچه علت بوده است .

ال اول الحدید باشماره ۴۸ مورخ ۱۸ ربیع الثانی ۱۳۲۴ قمری پایان یافته و از شماره ۴۹ مورخ دوم جمادی الاولی سال دوم روزنامه شروع شده است از این شماره نام ) سید حسینخان موسس جریده ( در عنوان روزنامه اضافه شده و طرز انتشار آن نیز هفتگی گردیده است . از الحدید تا شماره ۱۴ سال دوم مروخ یک شنبه ۴ همان ۱۳۲۴ قمری در دست است و تا این شماره مرتبا روزنامه در هشت صفحه انتشار یافته و داستان فتاه غسان در صفحات آخری روزنامه چاپ شده است. ظاهرا شماره مذکور آخرین شماره منتشره الحدید و پس از آن دیگر انتشار نیافته است چه بنا بگفته مرحوم تربیت این روزنامه تا اوائل اعلان مشروطیت در تبریز منتشر میشده است.

سید محمد شبستری

مدیر و صاحب امتیاز روزنامه الحدید سید محمد شبستری ملقب به ابو الضیاء است و این همان کسیست که پس از اعلان مشروطیت در تبریز ؛ با کمک حاج میرزا آقا بلوری روزنامه مجاهد را تاسیس نمود و بعد هم در طهران روزنامه ایران نورا دایر کرد.

ابو الضیاء یکی از پیشقدمان مشروطیت در آذربایجان بوده و در راه بدست آمدن آزادی رنج فراوان متحمل گردیده و در نتیجه استقامت و پایداری در آزادی خواهی دو چار مشقات و زحمات فراوان شده است .

من جمله داستان کتک خوردن وفلک شدن اوست در تبریز که مرحوم کسروی آن را در کتاب تاریخ مشروطیت ایران بیان کرده و ما بعینه از آنجا نقل میکنیم:

« ابوالضیا یکی از پیشگامان آزادی خواهی و خود از کوشندگان در آن راه میبود که پیش از آغاز مشروطیت بهمدستی سید حسینخان روزنامه عدالت را مینوشت . سپس در زمان مشروطه از کوشش باز نایستاد. از چندی باز بهمدستی حاج میرزا آقا بلوری روزنامه مجاهد را بنیاد گذارده بود که از روزنامهای آبرو هند تبریز شمرده میشد. در این روزها ( منظور روزهای انقلاب تبریز است ) در آن روزنامه گفتاری زیر عنوان ( مکتوب از نجف ) نوشته شد که چون بد گوئی از سید کاظم یزدی کرده بود او را ابن ملجم سیرت میستایید ما یه آشوب در میان مردم گردید . گناه سید محمد بسیار بزرگ شمرده میشد ( انجمن نوینی که گفتیم منظور انجمن اسلامیه تبریز است که در همان ایام تاسیس شده بود . مولف ) برخی از نمایندگانش چندان دلبستگی به شروطه نداشته و اینان چه بنام دلجوئی از مردم و چه از راه فهم و باور خود دشمنی سختی با ابو الضیاء نشان دادند ۱۰ نجمن نوشته بنام بیزاری از آن گفتار ، بیرون داد که سراپا زشت گوئی از ابوالصباه می بود و در روزنامه انجمن بچاپ رسید. سپس ابو الضیاعرا بانجمن آورده ببازپرسی پرداختند و بدستور یکی از مجتهدین (انگجی) پاهایش را بغلک بسته چوب زدند و باین هم اکتفا نکرده دستور دادند که از شهر بیرونش گردانند. بیچاره ابو الضیاء نا کا می که در زمان استبداد ندیده در زمان آزادی دید . بلوری میگویدا بوالضیاء راپس از چوب زدن دلداری داده بنوازشش پرداختم و چون چند تن از سواران شاهسون معین شده بود که از شهر بیرونش کنند و من میدانستم که اگر بدست شاهسون ها سپرده شود چون اسمش را ببیدینی شنیده بیگمان او را خواهند کشت. از این رو شبانه ابوالضیاء را از شهر گریزاندم و بدست شاهسون ندادم .»[۲۲]

سید محمد ابو الضیاء، پس از وقایع آذربایجان بطهران آمده و آنجا چنانچه بعدا خواهیم نوشت. در رجب ۱۳۳۷ قمری روزنامه ایران نو را تاسیس کرد. روزنامه ایران نو بدان جهت اهمیت دارد که در روزنامهای فارسی زبان او لین روزنامه ایست که بقطع بزرک مانند جراید اروپا منتشر شده و بعدا روز نامهای دیگر از قبیل شرق ؛ برق ، استقلال ایران، از آن پیروی نمودند.

به نقل از "تاریخ جراید و مجلات ایران" نگاشته محمد - صدر هاشمی چاپ دوم ۱۳۶۳

شناسنامه

  •  مدیر  آقا سید حسین ابراهیم زاده

سال مورد نظر را انتخاب کنید