روزنامه الجمال

روزنامه الجمال در طهران در سال ۱۳۲۵ قمری تأسیس و شماره اول آن در چهار صفحه بقطع وزیرى بزرک با چاپ سربی، در مطبعه (شرقی) طبع ودر روز دوشنبه ۲۶ محرم الحرام ۱۳۲۵ قمری انتشار یافته است مندرجات روزنامه الجمال چنانچه در ضمن یک سطر در عنوان روزنامه نیز معرفی شده ( در این ورقه مواعظ جناب آقای آسید جمال الدین مینا طبع می‌شود » عبارت از مواعظی است که آسید جمال الدین اصفهانی، در طهران در آغاز مشروطیت، در بالای منابر ایراد میکرده و مردم را بخواید مشروطیت و آزادی طلبی راهنمائی می‌نموده و بعلت انتساب مطالب و مندرجات آن بسید جمال الدین نام روزنامه الجمال انتخاب شده است. در شماره اول پس از ذکر مقدمه که می‌توان آنرا مقاله افتتاحی روزنامه دانست ( منبر شب ۵ شنبه ۱۵ شهر محرم ) و عین آن بدین قرار است.

« بنام خداونده بخشنده مهربان جمعی از مشترکین محترم دار الخلافه طهران و بسیاری از سایر بلدان مکرر بما نوشته و اخطار کردهاند که قدری از مواعظ شافیه و بیانات وافیه جناب مستطاب آقای آقا سید جمال الدین صدر المحققین را در روزنامه ندای وطن بنگاریم که حقیقنا کلمات دلپذیرش قلوب افسرده دلان را روان و انفاس مقدسه‌اش ابدان مرده را جان بخشد و الحق از اثر داد و فریاد ا و است که همشهری‌های ما از خواب سیصد ساله بیدار شدند و بهیجان آمدند و او اول کسی است که این صراحت و وضوح مسائل سیاسیه را در فراز منبر حل نمود و اصول امر بمعروف و نهی از منکر را باقتضای زمان اجرا فرمود و مردمان عا درس نخوانده را از بیان کافی و بتیان شافی خود دانا و بحدود انسانیت آشنا و باسترداد حقوق مغصوبه خود توانا ساخت و در میدان سخندانی بیرق افتخار برافراشت و انصاف نبود که این کلمات حکیمانه محو و نابود گردد و همه کس از آن‌ها منتفع نشود و ما این خواهش را پذیرفتیم و این فرمایش را اطاعت کردیم و چون دو ورق رو ز نامه گنجایش نداشت مجبور شدیم که آن مواعظ را در یک ورق علیحده طبع نمائیم

و نیز چون لازم بود که یکی از دانایان ووطن پرستان متصدی این امر گردد لذا امتیاز طبع این ورقه را برای یکی از دوستان صدیق خود صادر نموده و‌ایشان هم محض وطن پرستی و خدمت بعالم انسانیت و برای انتشار و آگاهی عموم مردم از بیانات و نکات منبری جناب آقای سید جمال الدین بعهده فتوت خود قبول کرده که یک نفر منشی تند‌نویس در مساجدی که‌ایشان وعظ می‌کنند بگمار در عین کلمات و عبارات را نوشته و اگر لازم بتنقیح باشد جرح و تعدیل نموده هر هفته یک ورق بطبع برسانند و محض اینکه طالبین این جریده مجبور باشتراک روزنامه ندای وطن نباشند قیمت اشتراک سالیانه او را نیز علیحده قرار دادیم از قرار سالیانه در دار الخلافه طهران هشت قران و سایر بلادیک تومان و بعد‌ها نیز بر عده اوراق افزوده خواهد شد. »

شرح مذکور که بعنوان مقدمه یا مقاله افتتاحی روزنامه الجمال در شماره اول آن آورده شده بقلم مرحوم مجد الاسلام کرمانی مدیر روزنامه ندای وطن است که در آنوقت روزنامه مذکور بطور یومیه در طهران منتشر می‌شده است، و یکی ( از دانایان ووطن پرستان که از دوستان صدیق مجدالاسلام ) بوده و در مقدمه بدان اشاره شده، مرحوم ) میرزا محمد حسین اصفهانی) است که در شماره اول اسمی از او برده نشده ولی از شماره دوم در عنوان روزنامه باسم صاحب امتیاز میرزا محمد حسین اصفهانی) و نیز در آخر صفحه چهار اسم او ( میرزا محمد حسین اصفهانی ) چاپ شده است.

آنچه از مقدمه مذکور مستفاد می‌گردد این است که جمعی از مرحوم مجد الاسلام تقاضای نشر مواعظ سید جمال الدین را در روزنامه ندای وطن نموده و چون صفحات روزنامه گنجایش درج نداشته لذا بدستیاری میرزا محمد حسین اصفهانی اقدام بنشر روزنامه الجمال نموده است. و چون در حقیقت مؤسس الجمال مرحوم مجد الاسلام بوده لذا اداره امور روزنامه بعهده وی بوده و همچنین بقسمیکه در عنوان روز نامه نوشته شده، اداره و محل توزیع روزنامه نیز همان اداره روزنامه ندای وطن، بوده است قیمت آبونه سالانه الجمال در طهران هشت قرآن و سایر بلاد ایران ده قرآن و قیمت یک نسخه صد دینار است.

روزنامه الجمال تا چند شماره منحصراً گفتگو‌های منبری آسید جمال الدین را چاپ می‌کرده و اگر مطالب منبر در یک شماره تمام نشده. بقیه در شماره بعد چاپ می‌شده ولی پس از نشر چند شماره صفحات اول و دوم مخصوص وعظ بوده و در صفحات سوم و چهارم نامه‌ها و شکایات و یا مقالات مختلف چاپ شده است. قسمت مهم مطالب منبر مربوط بآزادی و عدالت است و معمولاً مرحوم سید در ابتدا یک آیه و یا شعری را قرائت می‌کرده سپس بشرح و تفصیل آن می‌پرداخته است. از الجمال فعلا تا شماره ۳۵ سال اول مورخ سه شنبه ۲۶ ربیع الاول ۱۳۲۶ قمری در دست و شماره مذکو ر بدین قسم شروع میشود: بسم الله الرحمن الرحیم . بقیه مواعظ آقا سید جمال الدین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم . الحمد لله رب العالمین…

نگارنده نصور نمیکنم از الجمال بیش از ۳۵ شماره منتشر شده باشد زیرا بعد از تاریخ شماره اخیر وضع آزادیخواهان رو بسختی گذاشته و دیری نگذشته است که سید از طهران فرار نموده و آزادیخواهان دیگر نیز دستگیر و متواری شده اند و بنا براین الجمال هم مانند سایر جراید تعطیل شده است .

سید جمال الدین واعظ

سید جمال الدین از مردم اصفهان و مولد و موطن او در محله بید آباد این شهر بوده است و هنوز بعضی از بستگان آنمرحوم در اصفهان در قید حیا تند . آغاز شهرت و معروفیت سید از زمانیست که در ابتدای مشروطیت بالای منبر در تهران از رفتار عین الدوله ، صدر اعظم مظفرالدین شاه و سایر متبدین بدگوئی نمود و چون مطالبی که ایراد میکرد بنفع مردم و بصورت دلسوزی از توده بود از این جهت سخنان وی در دلها موثر واقع میشد و در اندک زمانی آوازه شهرت او بتمام مردم طهران رسید.

آغاز منبر رفتن سید جمال در مسجد شاه طهران پس از هنگامی بود که چند تن از بازرگانان طهران بدستو ر عین الدوله چوب خوردند و علما ء برای داد خواهی از این پیش آمد در مسجد شاه جمع شدند و چون خواستند واعظی بنبر رود سید را که چند هفته بود از اصفهان به طهران آمده بود انتخاب کردند امام جمعه از کسانی بود که در منبر رفتن سید پا فشاری داشت و نیز خود او دستور میداد که چگونـه مطلب را شروع کند و بهمین علت هم سید پیوسته از حمایت و کمک امام جمعه برخوردار بود .

اول خطریکه برای سید پیش آمد در واقعه مسجد شاه بود که طرفداران امام جمعه بمسجد میریزند و مردم فرار میکنند و سید نیز که در بالای منبر بو عظ مشغول بود از منبر پائین میآید و در گوشه می ایستد و از ترس از جان خود بیخود میشود. اتفاقا در این مورد پسران طباطبائی او را نجات داده و بخانه خودشان میبرند . در ۱۳۲۴ قمری و پیش آمد مهاجرت علما بحضرت عبدالعظیم سید نیز از کسانی بود که بهمراه علما رفت ولی توقف در حضرت عبدالعظیم زیاد طول نکشید و پس از چند ساعت بخانه خود برگشت. نیر الدواء حاکم طهران وجود سید را خطر ناک میدانست و لذا گفت باید سید از شهر خارج شود و بشهد برود . طلبه ها به تبعید سید تن در نداده و خواستند شورش کنند و بالاخره بهبهانی از شورش آنها جلوگیری نمود و بوساطت او سید روانه قم شد . مسافرت سید بقم که باتفاق پر خود و نوکرش انجام گرفت در ۲۶ ذیحجه ۱۳۲۴ قمری بود وسید دهه عاشورا در قم بود تا اینکه دو مرتبه بطهران بازگشت و در طهران میزیست تا واقعه بمباران مجلس پیش آمد و سید قبل از واقعه در طهران مخفی بود و بالاخره با لباس مبدل از شهر بیرون رفت و آهنگ روجرد نمود و در آنجا کشته شد .

سد جمال الدین جزو چهار نفر مشروطه طلبانی بود که محمد علیشاه در النیماتوم ۱۹ جمادى الاول ۱۳۶۶ قمری تبعید شان را از مجلس شورایملی خواسته بود و این چهار نفر عبارت بودند از ملک المتکلمین، سید جمال الدین ، میرزا جهانگیر خان و مساوات ، در حقیقت سید یکی از ارکان و رهبران عمده مشروطیت ایران بشمار می رود و چون ناطقی مبرز و شجاع و فدا کار بود کلماتش در مستمعین تاثیر خاصی داشت و از راه نطق و ایراد خطابه پیوسته مردم را بر ضد سلطنت محمد علیشاه می انگیخت و از این رو محمد علیشاه سید را جزو هشت نفری میدانست که بهر قسمى هست باید از میان برداشته شوند. منتهی پس از واقعه بمباران مجلس، رفقای سید از قبیل ملک المتکلمین ؛ مساوات : میرزا جهانگیر خان، قاضی قزوینی وارداتی گرفتار شده و بزندان باغشاه افتادند ولی سید همانقسم که یاد آور شدیم ، توانست مخفیانه فرار کند اما او هم عاقبت نتوانست خود را نجات دهد و در همان سال یعنی در ۱۳۲۶ قمری هنگامیکه بطرف لرستان فرار میکرد در بروجرد بقتل رسید.

سید از اعضاء اصلی ( کمیته انقلاب ) بود که در طهران ، پس از مرک مظفرالدین شاه و جلوس محمد علیشاه و مخالفت این سلطان با مشروطه طلبات تاسیس شده بود. کمیته انقلاب در حقیقت اداره کننده نهضت مشروطیت بشمار رفت و جلسات آن همه روزه از چهار ساعت بعد از نصف شب تا قبل از طلوع آفتاب تشکیل می یافت اعضاء اصلی کمیته انقلاب عبارت بودند از: ملک المتکلمین ، سید جمال الدین ، میرزا جهانگیر خان ، سید محمد رضا مساوات . حکیم الملک ؛ تقی زاده سید عبدالرحیم خلخالی، سید جلیل اردبیلی و میرزا محمد نجات ؛ مرحوم کسروی در بخش سوم از کتاب تاریخ مشروطه ایران ص (۲۵) در باره دشمنی محمد علی شاه با سید جمال واعظ چنین مینویسد و در باره سید جمال الدین باید گفت اونیز از سخنرانان توده ولی پرده در نمیبود . بیشتر سخنان او را در روزنامه مخصوص بنام الجمال چاپ کرده اند و در آن ما گفتههای زشت نمی یابیم در باره سید جمال هلت دیگری بوده و آن اینکه سید با همه رخت آخوندی و پیشه واعظی با سلام و موسس آن اعتقاد محکمی نداشت و این را گاهی در نهان باین و آن می گفته از این رو نامش ببیدینی در رفته و از این جهت محمد علی میرزا را بکشتن او گستاخ میکرد ، بخصوص که از موسسین مشروطه بشمار میرفت و زبان او در پیشرفت مشروطه بسیار کارگر بود.»

تا گفته نماند که سید چون در بیانات خود در بالای منبر بی پروا بوده نزد علما بفساد در مذهب مشهور شده بود ، موید این مطلب قسمتی از نامه ای است که سید احمد طباطبائی برادر شاد روان طباطبائی معروف در تاریخ ۱۷ ربیع الثانی ۱۳۲۵ قمری بخواهر خود در نجف نوشته و کسروی آن را در بخش دوم تاریخ سر منبر مشروطه ایران نقل کرده است . در این نامه نوشته است > خدا لعنت کند جمال واعظ لا مذهب را چقدر مردم را بضلالت انداخت بنحویکه از بسکه آن خبیث گفته که دعا و قرآن نخوانید و روزنامه بخوانید روزنامه خواندن را جزء ضروریات مذهب می دانند و دعا و قرآن را موقوف کردند آن هم چه روز نامه که مشتمل بر کفریات و توهین شرع انور است البته از روزنامه مجلس و کوکب دری و ندای وطن بآنجا فرستاده اند ( صفحه ۱۵ کتاب تاریخ مشروطه ایران )

به نقل از "تاریخ جراید و مجلات ایران" نگاشته محمد - صدر هاشمی چاپ دوم ۱۳۶۳

شناسنامه

  •  صاحب امتیاز و نگارنده محمد حسین اصفهانی

سال مورد نظر را انتخاب کنید