روزنامه ادب
روزنامه ادب که بمدیری ادیب الممالک شاعر و نویسنده چند روزنامه تأسیس و منتشر شده سه دوره مختلف را طی کرده و مدتی در تبریز و زمانی در مشهد و چندی در طهران انتشار یافته است بنابراینمانیز در سطور ذیل از سه دوره مختلف آن تحت سه عنوان جداگانه گفتگو مینمائیم:
روزنامه ادب در تبریز
مرحوم تربیت در فهرست جراید آذربایجان راجع بروزنامه ادب در تبریز مینویسد روزنامه ده روزه منتشر در تبریز با چاپ سنگی بمدیریت صادق ادیب الممالک در سنه ۱۳۱۶ قمری شماره اولش بعنوان جریده ادب و بعد از آن فقط با لفظ ادب انتشا یافته و در عرض دو سال ۲۲ شماره مصور نشر شده است. » صفحه ۴۰۶ دانشمندان آذربایجان.
از شرح فوق معلوم میشود که مرحوم ادیب الممالک از سال ۱۳۱۶ شروع بانتشار روزنامه ادب نموده و جمعا در مدت دو سال ۲۲ شماره از این روزنامه منتشر نموده است. راجع بعلت رفتن ادیب الممالک بتبریز و حادثهای که در آنجا برایش رخ نموده و نیز چگونگی انتشار روزنامه در آنجا؛ شرح نسبتاً جامعی مرحوم و حید در مقدمه دیوان ادیب الممالک که بتصحیح آنمرحوم چاپ شده در صفحه ( بط ) مقدمه آورده که برای روشن شدن تاریخچه روزنامه لازم است آنرا عیناً نقل نمائیم:
«در ذیقعده ۱۳۱۴ قمری کهامیر نظام دوباره بپیشکاری کل آذربایجان منصوب شده ادیب الممالک هم با او بتبریز رفته و در ۱۳۱۶ که مدرسه لقمانیه در تبریز با ز شد ادیب الممالک نائب رئیس مدرسه گردید و در همین ایام معمم شد و گاهی بر فراز منبر باعذب بیان و طلاقت لسان موعظه میفرمود و نیز در همان سال روزنامه ادب را در تبریز با خط نستعلیق انتشار داد و بعد از مدتی انقطاع دوباره با خط نسخ انتشار داده از این قسمت که مصور بود دو نسخه منتشر شده و روزنامهاش توقیف گردید و ادیب عازم طهران شد لیکن در منزلگاه اول از اسب بزمین خورده دستش شکست و بتبریز مراجعت کرد. پس از بهبودی دوباره یک نمره روزنامه ادب را در تبریز منتشر ساخت و قصیده در پیش آمد احوال خود ساخته مندرج داشته بود که مطلع آن این است: دست شکسته باز در آمد از آستین) نسخه سوم روز نام ادب مصور مقارن با ۱۵ شعبان ۱۳۱۷ است. در اوائل سال ۱۳۱۸ از تبریز بقفقازیه رفت و از آنجا بخوارزم سفر کرده چندی در نزد پسر محمدامین خان خیوه بسر برده و از آنجا بمشهد مقدس رضا (ع) رفته و از چهاردهم رمضان ۱۳۱۸ تا شوال ۱۳۲۰ روزنامه ادب را در مشهد انتشار داده است » این بود شرحی که در مقدمه دیوان ادیب الممالک راجع بروزنامه ادب نوشته شده است نظیر شرح فوق در رساله کوچکی که در ۳۲ صفحه در برات بقلم خان ملک نوشته و چاپ شده مسطور است و ما بعداً در جائیکه شرح حال ادیب الممالک را بتفصیل یاد آور میشویم از این رساله نیز گفتگو خواهیم کرد.
در شماره ۲۰ سال دوم دوره جدید روزنامه کاوه؛ منطبعه برلین؛ در شرح حال ادیب الممالک واجع بروزنامه ادیب منتشره در تبریز چنین مینویسد: « ادیب الممالک در سنه ۱۳۱۶ قمری روزنامه باسم ادب در شهر تبریز تأسیس کرد که رویهمرفته ۱۷ شماره از آن نشر شد. بعضی قصاید خود را نیز در آن جریده نشر میکرد بعدها روزنامه تعطیل شد و پس از مدتی در سال ۱۳۱۷ مشارالیه نایب رئیس مدرسه و روزنامه ادب را نیز ثانیاً انتشار داد ولی طولی نکشید که مجدداً از آن کناره گرفت و منزوی شده پس از اندکی یکباره تغییر وضع و لباس داده عمامه و عبا پوشید. » در نمره ۴۵۷ روزنامه اطلاع مورخ چهار شنبه هشتم ماه رجب المرجب ۱۳۱۶ قمری راجع بطلوع روزنامه ادب در تبریز اینطور نوشته شده است:
تهنیت |
«در این هفته نمره اول روز نامه موسوم به ( ادب ) مصحوب پست دارالسلطنه تبریز باداره انطباعات ایران پرتو وصول افکند بشرف مطالعت آن نائل شدیم همانا این جریده فریده از نتایج دانش و افکار و نابح کلک سحار ادیب اریب و فاضل لبیب آقا میرزا صادق خان ادیب الممالک پیشخدمت حضور همایون از احفاد مرحوم مبرور قائم مقام است که صاحب فضل حسب و وارث علم و ادب است و یقین از کان جززر ناب و از عمان جز در خوشاب چیزی نزاید و برنیاید. این روزنامه منحصراً از علوم و معارف بحث و نگارش خواهد نمودامیدواریم آثار بدیعه و مطالب رفیعه از افکار آن جناب در صحایف این جریده بیادگار بماند و دانش طلبان از آن بهرهمند گردند. » قطع نظر از آنچه دیگران راجع بعلو مقام نویسندگی و شاعری ادیب الممالک نوشته، تصور میرود همین چند سطر درباره فضائل و مناقب ادیب الممالک و روزنامه ادب کافی باشد همان قسم که در فوق اشاره کردیم ادیب از تبریز بمشهد عزیمت نمود و در رمضان ۱۳۱۷ به نشر روزنامه ادب در مشهد مقدس پرداخت. متأسفانه تاکنون به نمونه روزنامه ادب در تبریز دسترسی پیدا نکرده ولی درعوض مجموعه نفیسی از آن را که در خراسان و طهران منتشر شده در دست دارد و شرح زیر راجع باین دو قسمت از روی این مجموعه نقل میگردد:
روزنامه ادب در خراسان
اولین شماره روزنامه ادب در مشهد در روز چهارم ماه رمضان ۱۳۱۸ مطابق سال ۱۹۰۱ میلادی انتشار یافته . این روزنامه بطور هفتگی و هر شماره از آن در هشت صفحه بقطع ۲۰ در ۳۰ سانتیمتر با چاپ سنگی وخط نستعلیق ( بدون این که در هیچ یک از نمرات اسمی از مطبعه برده شده باشد ( طبع و توزیع شده است . مجموع شماره های سال اول ۴۸ نمره و مشتمل بر ۳۸۴ صفحه و شماره آخر این سال مورخ بتاریخ ۱۵ شعبان ۱۳۱۹ قمری مطابق ۲۷ نوامبر ۱۹۰۱ است .
شماره اول مشتمل بر دیباچه منظومیست اثر طبع مدیر روزنامه ، مرحوم ادیب الممالک ، که بمنزله سرمقاله و یا مقاله افتتاحی روزنامه است . و چون دوره های روزنامه ادب کمیاب و بلکه نایاب است از این جهت تمام دیباچه منظوم را نقل نموده و بعدا بذکر خصوصیات این دوره از روزنامه میپردازیم:
اشعار این است
چو دانا ز گنجینه در باز کرد
بنام خدا نامه آغاز کرد
خدائی که در مغز هوش آفرید
تن آدمی با سروش آفرید
روانرا بدانش ستایش نمود
سخن را ترازوی دانش نمود
سپس خامه را با زبان جفت کرد
نی کنک را داور گفت کرد
از او یافت و خشور یزدان پرست
کلید در گنج دانش به دست
محمد چراغ خرد گستران
خداوند سالار پیغمبران
که با نامه آسمانی به خاک
فرود آمد از نزد یزدان پاک
در آن نامه از راز هر ترو خشک
بیا کند ناف جهان را بمشک
ایا خواجه از داور هست و بود
بجان تو و خاندانت درود
بر آن پیشکار جوان مرد تو
بر آن دختر ناز پرورد تو
بر آن پیشوایان با فرو داد
که دارند از شیر یزدان نژاد
همه وارث تاج و تخت تواند
همه میوه های درخت تواند
بویژه علی بن موسی که هست
مرادامن مهرش اینک به دست
برد آسمان بر زمینش نیاز
کند کعبه در آستانش نماز
بفر وی این نامه را ساختم
بامیدش این نکته پرداختم
که او در جهان پادشاه منست
ز نیرنک اختر پناه من است
چو کردم ز خاکش پر از نافه مغز
همه کار من گشت ستوار و نغز
بر بدم بسی بندهای شگرف
برون آمدم از بن چاه ژرف
بنام تو ای شاه کردن فراز
نمودم من این پارسی نامه ساز
پی آنکه بنیاد آئین و کیش
در او زنده سازم به نیروی خویش
کنم تازه آتین شرع کهن
بر اندازم از مشرکان بیخ و بن
چنان خواهم از همت راد تو
و زان داد و بخش خداداد تو
که تا هست گردنده گردون بیای
زمن ماند این نامه اندر بجای
پس از این اشعار، مقاله تحت عنوان این شعر: بر سر آنم که گرز دست برآید بکاری زنم که غصه سرآید. نوشته که خلاصه مفاد آن راجع باهمیت روزنامه نگاری و تأثیر جراید در وقایع خونین آمریکا و حوادث اسپانیا است. در این مقاله رشته سخن را طول داده تا بدانجا میرسد که درباره انتشار روزنامه و استمداد از حضرت علی بن موسی الرضا مینویسد:
باری نظر بمطالب معروضه فوق و اهمیت نشر جراید این بنده درگاه از دیرگاه میخواست گم شده مهجور وطن را که چون (قارظان عنز – و فقید تعیف) خانمانش برباد و نام و نشانش از یاد رفته است در طی اوراق جراید بدست آرد و چشم فرزندان سعادتمند را بدیدار پدر مهربان روشنی بخشدامید که بزرگان بر این خیال خرده نگیرند و بنده را جاهل و بوالهوس نشمارند و این کرت سیم است که باین کار شگرف ( منظور کار روزنامهنگاری است که دو مرتبه در آذربایجان و این بار در مشهد بدان مشغول شده است مؤلف ) وخیال مقدس پرداختهام و انصاف همی دهم که چون در ایام سلف اعتمادم براین خامه ابتر و اعتضادم بر توجه ابنای بشر بود تأیید الهی در پیشرفت امورم مساعدت نفرمودی چنانکه در وهله اول کودک فکرم قبل از اوان ترعرع زبان در کام کشید و دفعه اخری در رحم مادر سقط گرد ید ولی اینک سپری ساختهام حوادث بروی کارگر نشود و جوشنی دارم که پیکان قضا از وی گذر نکند زیرا که ملازم حسن ولایت است و چراغم شمع هدایت آن را که رویامید باستان اقدس حضرت ثامن الائمه وسراج الامه مولانا علی بن موسی الرضا علیه وآبائه واولاده الاف التحیه والثنا باشد البته با ثابت و سیار در ستیز و از گردش لیل و نهار نپرهیزد. آنظرنیی بیا به ثم قولی * اناام انت فی محل رفیع سال اول پس از انتشار چهل و هشت شماره در تاریخیکه قبلاً ذکر شد خاتمه یافته و قبل از شروع سرمقاله شماره اخیر این چند سطر بعنوان ( تشکر ) نوشته شده است تشکر. شکر خدا را که در تحت لوای بیضا ضیاى امام الانس والجان على بن موسى الرضا علیه و آبانه و اولاده الاف تحیه وثنا آخرین نمره سال نخستین ادب منتشر گردید و بحمد الله چنانکه وعده کردیم ماهی چهار نمره بمشترکین تقدیم نموده از عهده قول خود بر آمدیم.
در آخر صفحه آخر این شماره این عبارت درج است: « هذا ما اختم به السنه الأولى والحمد لله على اتمامها اللهم اجعل خاتمه امورنا خیراً بحق خاتم النبیین واله الطاهرین. محمد صادق الحسینی الفراهانی. » خصوصیات روز نامه از این قرار است: محل اداره روزنامه مشهد؛ کوچه باغ عنبر خانه میرزا صادق خان ادیب الممالک مدیر روزنامه. بعد از قبول کردن نمره سیم اسامی مشترکین در دفتر اداره ثبت شده و در ماه ششم انتشار وجه اشتراک دریافت میگردد. وجه اشتراک سالیانه در مشهد دو تومان و در سایر بلاد محروسه ایران ۲۶ قران؛ در قفقاز و روسیه ۶ منات در ممالک عثمانی ۳ مجیدی، در هندوستان ۱۰ روپیه و در شهرهای اروپا ۱۲ فرانک قیمت اعلانات سطرى یک قران.
مندر جات روزنامه ادب- مندرجات روزنامه چنانچه در عنوان روز نامه ذکر شده بیشتر مطالبیست علمی؛ ادبی، تجارتی، تاریخی و از ذکر فهرست یکی دو شماره که همیشه در ابتدای ستون اول صفحه اول نوشته شده تا اندازه میتوان بمندرجات آن پی برد. فهرست مندرجات نمره ۴۶ از این قرار است. از خلیج فارس تا کاسپین؛ جنگ افریقای جنوبی، مارشال والدرس؛ بوتریان. مادام بوقها مقاله در تأثیر سخن، مثنوی که صیقل ارواح بود. اعتذار. اخطار. دختر کور در نمایشگاه تفلیس، روغنی که مانع از سوختن است. بقیه لباس التقوى. فهرست مندرجات نمره ۴۷: مکتوب یکی از دوستان وطن. بقیه مقاله در تأثیر سخن مکتوب کرمان، کالسکه و کجاوه وشتر و بار هیزم. تشویق صنایع، شرح فرمان همایون. مدارس ژاپون. ادب. بقیه لباس التقوى. کویت در کجاست.
آنچه در خاتمه لازم است راجع بسال اول ادب یادآور شویم این است که پس از انتشار شماره اول معاونت و یا در حقیقت مدیریت داخلی روزنامه بعهده میرزا صادقخان تبریزی واگذار شده و این موضوع در اخطاریکه در صفحه ۸ شماره اول ذکر شده، بعموم آگهی شده است. متن اخطار این است: « چون آقا میرزا صادقخان ناظم سابق پستخانه مبار که خراسان در این امر مقدس شریک و سهیم بالسویه است از این تاریخایشان را معاون اداره دانسته وامیدواریم که انشاءالله با دستیاری چنین معاون محترم غیرتمندی از عهده خدمات شایسته وطن بر آنیم، از این اخطا معلوم میشود آقا میرزا صادقخان یکی از یاران گرامی ادیب الممالک و از کسانی بوده که در نشر روزنامه ادب در خراسان کمکهای گرانبهائی بادیب الممالک نموده است.
سال دوم روزنامه ادب
سال دوم روزنامه ادب با همان سبک و روش سال اول هفته یکمرتبه؛ روزهای چهار شنبه، طبع و توزیع شده و اولین شماره این سال در تاریخ ششم رمضان المبارک ۱۳۱۹ قمری مطابق ۱۸ دسامبر ۱۹۰۱ انتشار یافته است. عده صفحات هر نمره در سال دوم با جینه مانند سال اول، ۸ صفحه و هر صفحه دارای دوستون و هر ستون مشتمل بر ۲۷ سطر است. مجموع عده صفحات این سال ۳۸۴ و سال دوم بنمره ۴۸ خاتمه یافته و این عبارت بخط نسخ و امضای ادیب الممالک در آخر ستون دوم صفحه ۳۸۴ مسطور است: « هذا ما اختتم به السنه الثانیه والحمد لله على اتمامها الهم اجعل خاتمه امور نا خیرا بحرمه خاتم الانبیا والمرسلین وعترته الطیبین الطاهرین صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین. محمد صادق الحسینى الفراهانی. » در سال دوم تنها تغییری که در روزنامه حاصل شده محل اداره روزنامه است که از کوچه باغ عنبر؛ بکوچه مدرسه د و در؛ منزل شخصی ادیب الممالک تغییر نموده ولی خصوصیات دیگر نظیر سال اول است.
سال سوم روزنامه ادب
سال سوم روزنامه ادب در خراسان نیز بهمان سبک و اسلوب سال اول و دوم هفته یک شماره؛ در هشت صفحه بزرک که هر صفحه آن مشتمل بر ۲۷ سطر است منتشر شده و شماره اول این سال در تاریخ چهارشنبه ۱۶ شهر رمضان المبارک ۱۳۲۰ قمرى نشر یافته است.
شماره اول این سال؛ پس از ذکر فهرست مندرجات؛ باشعار زیر که تحت عنوان ( سپاس نامه منظوم از اثر خامه نگارنده ) است شروع میگردد:
قسمتی از اشعار سپاس نامه از این قرار است.
بنام پدیدآور هست و بود که این جامه را بافت بیتار و پود * بگسترد بر آب فرشی زمی * بر آن فرش زد خرگه آدمی * زخاک آدمی کرد و از نار دیو * جدا کرد دانش ز نیرنک و ریو ۰۰۰ دو سال است کین بنده در خاک تو * زند بوسه بر تربت پاک تو * تنش خفته در سایه بید تو دلش شاد و خرم بامید تو * کنون سال سوم فراز آمده است * که بر درگهت با نیاز آمده است… دو نامه بیاراستم چون بهار پر از رنک ونیرنک و بوی بهار * بدان نامها کاردین ساختم * هم از خامه ارژنک چین ساختم پس از این اشعار مقاله بعنوان (امتیاز سال سوم ادب) بقلم مدیر روزنامه نوشته شده و مقاله مزبور باین شعر مولوی شروع میگردد: ایضیاء الحق حسام الدین بیار – این سوم دفتر که سنت شد سه بار • در این مقاله پس از شکرگذاری از الطاف و مراحم حضرت رضا که مدیر روزنامه را موفق با تمام سال دوم نموده، راجع بسال سوم چنین مسطور است:
«عجالتا سال سوم ادب را به امتیاز ممتاز و متبرک مینمائیم نخست اینکه دو هریک از این مدارس که در این عصر میمنت حصر یعنی در زمان سلطنت این شاهنشاه جم جاه معارف پناه تأسیس یافته است بشکرانه استقامت و اعتدال وجود همایون یک نمره تا آخر سال مجاناً بندگی نموده و بشاگردان آنجا هر قدر که روزنامه بخواهند با تصدیق مدیر و اجزای همان مدرسه نصف قیمت سالیانه آن را ادار. تقدیم خواهد نمود. » دوم از قرار هر ماهی چهار نمره در سال چهل و هشت نمره روزنامه بطبع میرسید ولی در این سال مبارک محض خدمت بمشترکین دو نمره در آخر سال برعده نمرههای سابق میافزاید که من حیث المجموع پنجاه نمره باشد سیم نمره پنجاهم را حاوی فهرست تمام نمرههای جریده مزبور نموده از نمره اول بترتیب تا نمره ۴۹ تمام مندرجات را با تعیین نمره صفحات نگاشته و تقدیم مشترکین مینماید که اگر بخواهند اوراق سالیانه را جمع و مدون ساخته فهرست مرتبی هم داشته باشند. »
متأسفانه پیشبینی ادیب الممالک صورت وقوع پیدا نکرد و چنانچه بعداً خواهیم نگاشت در مشهد پیش از چهارده نمره موفق بانتشار روزنامه نگردید و اداره روز نامه منتقل بطهران گشت.
از مزایای سال سوم ادب تصاویر و کاریکاتورهاییست که در بعضی از نمرات این سال دیده میشود و شاید این روزنامه اولین روزنامه فارسی است که باین طرز مصور و دارای کاریکاتور است. گرچه در سابق یعنی قبل از این روزنامه نیز روز نامههای مصوری بوده ولی آنها غالبا روزنامه دولتی و تصاویر مربوط بشاهزادگان و اعیان و اشراف مملکت بوده و کاریکاتور در آنها وجود نداشته است.
تصاویر و کاریکاتورهای چند شماره این سال روزنامه خیلی ساده و مختصر و چندان قابل توجه نیست ولی از لحاظ اینکه این امر مقدمه و باعث شده که بعداً وقتی روزنامه ادب در طهران انتشار یافته، دارای کاریکاتور و تصاویر خوب و با اهمیت گردیده، شایان و قابل توجه است.
نمرات مصور روزنامه عبارتست از نمره ۵ که پس از بیان فهرست؛ تصویری از ترقی مردم اروپا و تنزل و انحطاط مردم آسیا رسم شده و این موضوع بوسیله دو نردبان که از یکی چند نفر مردم اروپا مشغول بالا رفتن و از نردبان دیگر چند تن از مردم آسیا در حال پائین آمدنند نمایش داده شده. تصویر و یا کاریکاتور دوم در در نمره ۶ روزنامه و عبارتست از کاریکاتور ( کارخانه مشاقی مرحوم ملا چرا غملی بشرکت میرزا نور الله و حاجی میرزا نصیر ) کاریکاتور سوم دارای دو شکل و در فوق آنها آیه: حتى اذا اتو على وادى النمل تا و هم لایشعرون نوشته شده و شکل اول عبارت از خانه موریست که شبنمی طوفان است و شکل دوم مربوط بمو ر چه است که دارای دو پستان است[۸]
این تصاویر همان قسم که گفتیم خیلی ساده و ابتدائی است و نقاش آنها حسین الموسوی نقاشباشی استان قدس رضوی است.
سال سوم روزنامه ادب تا آنجائیکه در مشهد منتشر شده بشمار ۱۴۰ ۱۱۲ ختم میگردد و از این پس، چنانکه، بعداً بتفصیل خواهیم نوشت؛ ادیب الممالک بطهران رفته و در این شهر روزنامه را منتشر ساخته و از این رو دوره جدیدی برای روزنامه پیدا شده است و چون خود مرحوم ادیب الممالک از ۱۴ شماره سال سوم منتشره در مشهد صرف نظر کرده و مبدء سال را اولین شماره منتشره در طهران دانسته است لذا ما هم این تاریخ را دوره جدید روزنامه شمرده و آنرا تحت عنوان علیحده یادآور میشویم.
روزنامه ادب در طهران
گفتیم پس از انتشار چهارده شماره از سال سوم، ادیب الممالک بطهران آمد و روزنامهنگاری را در طهران شروع نمود. تفصیل موضوع از این قرار است که در سال ۱۳۲۱ قمری پس از آمدن ادیب الممالک بطهران برحسب أمر مظفر الدین شاه و تصویب ندیم السلطان وزیر انطباعات و جراید؛ ادیب الممالک مامور میشود که اداره روزنامه را از مشهد بطهران منتقل نماید از این جهت اداره روزنامه به طهران انتقال یافت و ادیب الممالک اولین شماره روزنامه را در طهران در تاریخ دو شنبه ( یوم المبعث ) ۲۷ رجب ۱۳۲۱ قمری مطابق ۱۹ اکتبر ۱۹۰۳ میلادی منتشر ساخت. برای مزید اطلاع خوانندگان آنچه را در این باره خود ادیب الممالک در شماره اول آورده نقل مینمائیم:
« بسم الله الرحمن الرحیم. والصلوه والسلم على محمد و اله الطاهرین چون بر حسب امر قدر مطاع همایونی ارواحنا فداه و تصویب جناب مستطاب اجلاکرم آقای ندیم السلطان وزیر انطباعات و جراید و دارالترجمه و دار التألیف دولتی دامت شوکته وفضائله نشر جریده ( ادب ) از ارض اقدس زادها الله شرفا بمرکز خلافت عظمی نقل شد بعد از آنکه چهارده نمره از سال سوم را در مشهد مقدس منتشر ساخته بودیم از آن ترتیب صرف نظر کرده وضع دیگر و اسلوب جداگانه فراهم ساخته باستعانت اجداد طاهرین و توسل و توجه بحضرت امام همام سیدنا و مولا نا علی بن الرضا که چاکری آن استان و خادمی آن روضه عرش بنیان افتخار و سر مایه ابدی این رو سیاه است از توالی نمرههای سابق چشم پوشیده و سال سوم را از این تاریخ که صدرا مرقوم است شروع نموده تیمناً و تبر کا اشعار ذیل را که دیباچه سال سوم بود تجدید تحریر نمودیم. بنام پدیدآور هست و بود تا آخر. ( قسمتی از این اشعار را در سابق نقل کردهایم. )» سبک و روش و قطع وعده صفحات روزنامه مانند شمارههای منتشره در خراسان است فقط مختصر تغییری در آن پیدا شده که ذیلا بدان اشاره میکنیم:
اولاً روزهای توزیع بجای چهارشنبه دو شنبه شده است. ثانیاً قهرا در نتیجه انتقال اداره روزنامه بطهران؛ محل آن نیز عوض شده و در طهران جنب باغ مرحوم آقا میرزا علی قائم مقام در خانه شخصی ادیب الممالک معین گریده است. ثالثاً در نمرات منتشره در خراسان بعنوان مدیر و نگارنده نامی از ادیب الممالک در بین نبود و همه جا ادیب الممالک در آخر صفحه ۸ (محمد صادق الحسینى الفراهانی) امضاء میکرد در صورتی که از شماره اول منتشر در طهران در آخر صفحه هر شماره این عبارت درج است: مدیر و نگارنده محمد صادق الحسینی الفراهانی، و بعلاوه اسم کاتب روز نامه که ( حاجى سلطان الکتاب محلاتی ) باشد دنبال این عبارت نوشته شده است. رابعاً در وجه اشتراک سالیانه نیز اضافاتی بدین قرار حاصل شده است؛ طهران ۲۴ قران. در سایر بلاد سه تومان. طلاب مدارس تهران و مشهد دو تومان. در قفقاز و روسیه منات. در ممالک عثمانی و مصر ۴ مجیدی، در هندوستان و چین ۱۵ روپیه. در آمریکا و فرنگستان ۲۰ قران روزنامه ادب بتفصیلی که ذیلا ذکر خواهیم کرد مدت چند سال در طهران انتشار یافته و در طول این مدت خدمات زیادی بنشر آزادی و بالا بردن سطح معلومات عمومی نموده است.
ادیب الممالک؛ پس از آنکه بطهران آمد و روزنامه را در آنجا منتشر ساخت با صرف نظر کردن از ۱۴ شماره سال سوم منتشره در خراسان؛ در حقیقت از رجب ۲۱ قمری سال سوم روزنامه شروع گردید و بنابراین تا سال ۱۳۲۴ قمری؛ رویهمرفته مدت سه سال روزنامه ادب، در طهران منتشر شده است در فواصل این مدت یعنی از آغاز آمدن ادیب الممالک بطهران (اواخر سال ۱۳۲۰ قمری) تا شوال ۱۳۲۴ که سر دبیری روزنامه مجلس عهده ادیب الممالک واگذار شده است ادیب الممالک علاوه بر انتشار روز نامه ادب؛ روزنامه ایران سلطانی و طهران و قسمت فارسی روز نامه ارشاد را در بادکوبه بعهده داشته است. در یک قسمت از این مدت یعنی بین ۱۳۲۰ قمری تا ۱۳۲۴ قمری ادیب الممالک مستقیماً بکار روزنامه ادب دخالت نمیکرده و روزنامه بمدیری و سردبیری مرحوم مجد الاسلام کرمانی (مدیر روزنامه ندای وطن کشکول، محاکمات و غیره ) منتشر میشده است و بخصوص در سال ۱۳۲۳ قمری که ادیب الممالک در بادکوبه بوده هیچ گونه مداخلهای در کار روزنامه ادب نداشته است.
نکته که اشاره بآن لازم است این است که با اینکه مجد الاسلام کرمانی مدتی مستقلا عهده دار نگارش روزنامه ادب و اداره روزنامه در دست او بوده و همان قسم که قبلاً یادآور شدیم، ادیب الممالک مدتی را در طهران نبوده و بقفقاز سفر کرده و در آنجا قسمت فارسی روزنامه (ارشاد بادکوبه) را مینوشته حتی گاهی از آن جا اشعاری برای درج در روزنامه میفرستاده است. با وجود این همه وقت در عنوان روزنامه اسم ادیب الممالک نوشته شده است و نامی از مرحوم مجد الاسلام در بین نیست.
اول دفعه که در روزنامه ادب اسم ( مجد الاسلام) را میبینیم، آن هم در آخر صفحه هشت قسمت چاپ سربی روزنامه؛ ( این موضوع را بعداً شرح میدهیم که روزنامه ادب در این وقت که ما از تاریخ آن گفتگو میکنیم در دو قسمت سر بی و سنگی چاپ میشده است ) در شماره ۱۷۴ سال چهارم است و تا قبل از این شماره ؛ همه جا ؛ در عنوان صفحه اول چاپ سنگی جمله ) صاحب امتیاز ادیب الممالک ) درج است و اسمی از مجد الاسلام نیست • معلوم میشود شدت علاقه و دوستی که میان این د و دانشمند و نویسنده و شاعر فرزانه وجود داشته مانع از آن بوده است که مجد الاسلام دست بتظاهراتی بزند و یا بخواهد بوسیله روزنامه ادب که ملک خاص ادیب الممالک بوده برای خودشان و عنوانی قرار دهد . البته این عمل خیلی فداکاری و از خود گذشتگی میخواهد که کسی همه امور روزنامه بعهده اش باشد ؛ بدون این که کوچکترین شماره صد و صنعت دیم سال چهارم صفحہ اول سمت ظاهری ادارہ روز نامہ ادب بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم و چه اشتراک سالیانه برای خود در طهران خیابان ها از اره نجار نیلفری روزنامه قرار صاحب استار کو ادا کیا دهد. چون سخن سبح والمربع میشود بدینجا رسید مراک داده مهما مر مطالبه مشوره لازم است مدارا کلا به طهران …. سه تومان در سایر مواد مکرومه … ته توهان مجرد ا مروکا و زنگ ور بیت زنگ در معانی ومصر بن مجدی یادآور گردم یت خوار شده که این طابت اشتراکی مطابق (۱۸) اسیتا میرات که عین این نیستند باید بره از ایا داره خودت ایند وضع مدتی بین این جانب و آقای حسین نور صادقی ۱۹.۰ در سند دوستان، چین بازه وارده روسیه اجرت بیت در هر جامعه و اداره است که ن مصور علمی وادبی سیاسی تاریخی و فلانی قیمت یک نسخه با سروده است اما از در ارستر ارسری میتوان از کار و دوست م النفعه که مفید بال ملت باشد و مانی باین درست باشد مان می شود و استان که با داره میره دیر شود چه شود صاحبش می بست را دارد روزنامه ادب با چاپ سنگی مدیر روزنامه نقشجهان ، وجود داشت . توضیح آنکه از مدتی پیش یعنی از فروردین ۱۳۲۴ شمسی که روزنامه نقشجهان؛ منطبعه اصفهان، یومیه شده بود تمام سرمقاله ها و بیشتر ترجمه های روزنامه بقلم این جانب تدوین میشد و این مطلب را عموم مردم اصفهان و دوستان و آشنایان شاهد و آگاهند حتی طبق اعتراف صریح جمعی از دوستان گرامی اگر این جانب در اداره روزنامه نقش جهان نبودم ، بطور قطع روزنامه اولا این پیشرفت را نداشت و ثانیا مسلما ادامه انتشار آن مقدور نبود . با این وصف در هیچ یک از مقالات اسمی از این جانب نیست و در عنوان روز نامه نیز برای خود سمتی انتخاب نکرده ام . البته این عدم ذکر هم بیشتر ناشی از طرف خود این جانب که مایل بتظاهر در این باره نبودم صورت گرفته بود .
منظور از تذکار این قسمت این بود که وضع ادیب الممالک و مجد الاسلام نیز همین قسم بوده و با اینکه تمام زحمات روزنامه بعهده مجد الاسلام بوده ، اسمی از او در روزنامه نیست ولی این وضع تا آخر انتشار روزنامه ادب ادامه نداشته و از شماره ۱۸۵ رسما اسم مجد الاسلام بعنوان ( مدیر کل ( در عنوان روزنامه ذکر شده و تا شماره آخر انتشار یعنی شماره ۱۸۸ سال پنجم مورخ ۹ ربیع الثانی ۱۳۲۴ قمری عنوان (مدیر کل مجد الاسلام) در روزنامه درج است . و در همین هنگام است که اوضاع ایران مغشوش و مدیران جراید و آزادیخواهان متفرق و من جمله لجاجت و استبداد (عین الدوله) باعث گشت که مرحوم مجد الاسلام و میرزا حسن رشدیه بقسمی که بعدا در شرح حال هریک بیان خواهیم کرد، بکلات تبعید شد و از این رو روز نامه ادب بکلی تعطیل و پس از چند سال انتشار، برای همیشه تعطیل گردد.
و اما ادیب الممالک ؛ موسس روزنامه ادب؛ در این ایام که ما از تاریخ آن گفتگو میکنیم در باد کوبه بوده و پس از مراجعت بایران در شوال ۱۳۲۴ قمری که روز نامه مجلس بمدیریت میرزا محمد صادق طباطبائی ( بحرف میم کتاب مراجعه شود ) در طهران داتگر شد؛ سردبیری روزنامه بعهده ادیب الممالک واگذار شده است .
خلاصه سخن اینکه روزنامه ادب مدت دو سال بصاحب امتیازی ادیب السالک مدیری مجد الاسلام در طهران نشر یافته و در این دو سال از ادیب الممالک جز اسمى بیشتر در روزنامه نیست و تمام مقالات سیاسی و علمی و اظهار نظر های موجود بقلم مجد الاسلام است. مجد الاسلام در شماره ۱۶۳ سال چهارم ادب مورخ چهار شنبه چهارم شهر شعبان ۱۳۲۳ هنگامیکه مظفرالدین شاه از سفر اخیر خود بفرنک بطهران بازگشت کرده اظهار تاسف میکند که سید الادباء و المتکلمین ، امیر الشعرا ، آقای ادیب السالک در دارالخلافه حاضر نیستند که از اشعار آبدار خود در مقدم اعلیحضرت شهریاری نثار نمایند و از این جهت اشعاری را که آقای میرزا تقی خان بینش سروده نقل مینمائیم . و باز این مطلب تاییدی است که اداره روزنامه بعهده مجد الاسلام بوده است . دلیل دیگر شرحی است که بعنوان ( تقریظ ) در روزنامه اطلاع درج شده و ما بنقل از روزنامه ادب ( شماره ۱۸۹ ) بذکر آن میپردازیم : « جریده فریده ادب اگر چه مدتی است از افق مطبوعات ایران طالع شده و تهنیت طلوع آن را از بدایت بروز و شیوع برحسب وظیفه هم قلمی نگاشته ایم ولی از دو سال قبل که این گرامی نامه خاصه از منابع افکار و خیالات بلند و رشحات قلم دا نشمند ارجمند جناب … مجد الاسلام زایش و تراوش مییابد مستوجب تجدید تهنیت و بلکه بسی تقریظ و تمجید است چه امروز میتوان گفت این جریده نامی از فضل مقام و لطف کلام و حلاوت قلم این فاضل تحریر و فقیه خبیر بعد کمال رسیده بلکه ترقی فوق احتمال نموده و این از آن است که جناب مجد الاسلام هم در علوم و اخبار احاطه و تتبعی سرشار دارد و هم با سلامت قلم و ثبات قدم در راه خدمت وطن و ترقی ابناء ملت از صرف فکرت و خیال و بذل سرمایه عقلیه و نقلیه و مال و تحمل مشاق اعمال هیچ دریغ نمیدارد پس با این مایه عزیز و مزایای کثیر یقین است چنانکه باید و شاید از عهده این امر خطیر برمی آید و توانیم گفت امروز جناب مجد الاسلام در تطریز این جامه و تنقیح این نامه بغایت مرام خویش رسیده است. »
از شرح فوق معلوم میشود که در مدت دو سال همه کاره روزنامه ادب مجد الاسلام بوده و ادیب الممالک در آن دخالتی نداشته است. بهر صورت پا فشاری و صرار و تفصیل سخن در این جا بدان جهت است که روزنامه ادب در سال چهارم و پنجم در دو قسمت چاپ سنگی و سربی منتشر میشده و چون ممکن است کسانی بشمارههای این دو قسمت دسترسی پیدا کرده و تصور نمایند هریک از این دو چاپ؛ دو مدیر جداگانه داشته است، و یا اینکه ادیب الممالک ومجد الاسلام هر کدام جداگانه روز نامهای بنام ادب منتشر ساخته، برای رفع این اشتباه که ممکن است پیش آید؛ ناچار شدیم در این قسمت بتفصیل بیشتری بپردازیم. امید است خوانندگان عذر ما را بپذیرند.
همانطور که در بالا اشاره کردیم، از موقعیکه مجد الاسلام در کار روز نامه ادب دخالت نموده روزنامه در دو قسمت؛ چاپ سنگی و چاپ سربی، منتشر شده یعنی قسمت چاپ سربی بروزنامه اضافه شده است. اولین شماره ادب که باین طرز چاپ شده شماره مسلسل ۱۴۵ سال چهارم است که در تاریخ غره ربیع الا ل ۱۳۲۳ نشر یافته و در سرلوحه صفحه اول چاپ سنگی کلمه ( ادب ) و تاریخ انتشار درج گردیده است. منظور مجد الاسلام از دو نوع چاپ روزنامه این بوده است که همیشه د و صفحه روزنامه اختصاص بکاریکاتور وصور بزرگان داشته باشد (قسمت چاپ سنگی ) و راه حل این کار این بوده که روزنامه در دو قسمت طبع گردد چه طبع کاریکاتور و صورت با چاپ سربی جز با تهیه کلیشههای مربوط که آن هم محتاج مخارج زیادی است، بخصوص در آنزمان؛ امکانپذیر نبوده است. این رویه تا کنون هم در بعضی از جراید معمول و یک صفحه روزنامه با چاپ سنگی و بقیه صفحات با چاپ سربی چاپ شده است.
سبک نوین روزنامه را مرحوم مجد الاسلام در نمره ۱۴۵ سال چهارم بدین قسم بیان نموده است: «بعضی از هواخواهان اداره ادب مکرر از ما چنین طلب نموده و دو مطلب خواستهاند اول آنکه خواهش کردهاند که این روزنامه با حروف سربی طبع شود تا مبالغی بر رونق او بیفزاید ولی ما بواسطه تصویرات رؤسای دولت و بزرگان ملت و ساختن ( کاریکاتور ) که در نظر ارباب نظر خیلی مطبوع است و نبودن دستگاه کامل مطبعه حروفی از قبول این مسأله معذور بودیم تا این اوقات مراسلات عدیده از دار الخلافه طهران و سایر بلدان رسیده و باصرار زیاد تغییر ر ا خواستگار شدند و چون نمیتوان از تصویرات صرفنظر نمائیم بقاعده ( ۱ تجمع مهما امکن اولى من التفریق ) اینطور قرار دادیم که یک ورق از روزنامه را با حروف سنگی بطبع برسانیم و آن ورق را بمنزله جلد قرار دادیم تا موجب رضایت مشترکین گردد»
در حقیقت هم همین طور شده برای اینکه ورق اول و آخر روز نامه با چاپ سنگی و در حکم جلد قسمتهای سربی است. معمولاً صفحه اول تصویر یکی از بزرگان و صفحه آخر مشتمل بر کاریکاتور است برای نمونه شرح تصاویر و کاریکاتور چند شماره را نقل میکنیم: شماره ۱۶۳ تصویرامیرالبحرامیرال توکو دریابیگی و رئیس کل جهازات ژاپن[۹] کاریکاتور مربوط بطرز پرداخت وجه آبونه روزنامه است که مردم با بی میلی و اکراه تمام آنرا میپردازند. شماره ۱۶۷ تصویر مدیر الملکامیر تومان گیلان و کاریکاتور مربوط بمجلس اصلاح ژاپن و روس است. شماره ۱۷۶ تصویر ظل السلطان مسعود میرزا و کاریکاتور راجع بوضع شهرداری و عبور وسائط نقلیه در خیابان هاست. در زیر هر تصویر چند سطر بطور اختصار شرح حال و خدمات صاحب تصویر ذکر و در بعضی از شمارهها امضای (حسینعلی) که نقاش تصاویر بوده نوشته شده است. قسمت سنگی روزنامه در مطبعه آسید مرتضی بسعی و اهتمام آقا میرزا حسن و میرزا عباس خان ) و قسمت سربی در ( مطبعه خورشید ) چاپ شده است. مطبعه سربی خورشید در آن ایام در خیابان ناصریه طهران بوده است.
در قسمتیکه فوقا راجع بطرز چاپ روزنامه نقل کردیم اشاره شد که خوانند گان دو مطلب را از مدیر روزنامه خواستهاند یکی راجع بچاپ روز نامه و مطلب دوم ترجمه رمان ( دختر فرعون ) است. این تقاضا را نیز مرحوم مجد الاسلام پذیرفته و رمان مذکور را خود شخصاً از عربی بفارسی ترجمه نموده و مرتباً د و صفحات هفت و هشت قسمت سربی روزنامه چاپ کرده است. در شماره ۱۷۲ ادب اعلانی از وزارت مطبوعات بامضای اعتمادالسلطنه مبنی بر اینکه چون مجد الاسلام نگارنده روزنامه ادب در ترجمه کتاب رمان دختر فرعون تحمل مشقت فوقالعاده نموده لذا از طرف وزارت انطباعات امتیاز طبع علیحده آن بمعظم له داده میشود درج گردیده است.
مندرجات روزنامه – روزنامه ادب از حیث مندرجات مفید یکی از بهترین جراید فارسی است و علاوه بر مقالات مفید و متنوع قسمت اعظم اخبار داخله وخارجه در آن درج است. برای اطلاع بیشتری فهرست چند شماره آنرا نقل میکنیم. فهرست شماره ۱۶۲ سال چهارم: موکب همایونی تبریک و تهنیت. دفع سوء القضاء. اخبار خارجه. الفضل ما شهدت به الاغیار. بقیه مکتوب یکی از فضلای اصفهان. قابل توجه وزارت احتساییه. مواعظ صحافباشی – ادب بقیه شرح حال محمد علی پاشا. بقیه کتاب دختر فرعون. فهرست شماره ۱۷۱: وقایع صفحه عالم خیر مقدم. بقیه سیاست مملکت، دزدی قبیح و دزدیگیری صحیح. سواد دستخط مبارک. رقعه آقای ادیب الممالک. ادب. سواد تعلیقه وزارت خار چه حریق. نخست نامه. بقیه اکسیر اعظم. تشکر. ورود مسعود. کتابخانه خورشید. بقیه کتاب دختر فرعون بقیه تدین مایه تمدن.
علاوه بر مطالب مذکور چنانکه سابقا یادآور شدیم؛ در قسمت چاپ سنگی روزنامه یک صفحه مخصوص تصویر میباشد و کاریکاتور شماره ۱۶۷ بدین قرار است که مصلح خیراندیشی در صدد آشتی دادن ژاپن و روسیه است و از طرفی فرانسه کنار ژاپن و انگلیس پهلوی روسیه قرار گرفته و هر یک دولت مجاور خود را اندرز باشتی کردن میدهد.
شرح حال أدیب الممالک
شرح احوال مرحوم ادیب الممالک بکرات ودفعات از طرف نویسندگان و دانش دانشمندان در جراید و مجلات تدوین و چاپ گردیده و مفصل و جامعترین شرحی که در باره این شاعر قرن اخیر نوشته شده در دو محل است: یکی رساله که خان ملک مستقلا در این موضوع نوشته و در ۳۲ صفحه در برلن بطبع رسیده است. رساله مذکور بعنوان استعلام از کسانیکه از اشعار و دیوان ادیب الممالک اطلاع دارند نشر شده و نویسنده آن در صدد بوده است که دیوان کامل ادیب الممالک را بطبع برساند. خوشبختانه این عمل بعد بهمت مرحوم وحید دستگردی انجام گرفته و نام برده دیوان کامل ادیب را با مقدمه جامع و مشر و حی در شرح احوال این شاعر چاپ کرده است. مرحوم وحید با چاپ دیوان کامل ادیب خدمت بزرگی بشعر و ادبیات فارسی کرده و از اینراه بضبط و نگاهداری اشعار آنمرحوم خدمت بسزائی نموده است. در مقدمه این دیوان شرح حال جا مع و مفصلی از ادیب الممالک نوشته شده و بنابراین دومین محلی که میتوان از شرح احوال ادیب الممالک بتفصیل آگاه شد همین مقدمه دیوان اوست.
و چون ذکر مفصل احوال ادیب الممالک چندان مورد لزوم نیست و خوانندگان میتوانند بدو محل مذکور و جاهای دیگر مراجعه فرمایند از این جهت ما از بیان تفصیلی شرح زندگانی ادیب در اینجا صرف نظر نموده خوانندگان را بمقالات مبسوط و جامعی در این باره نوشته شده و همچنین بدیوان اشعار وی مراجعه میدهیم فقط در اینجا بذکر زندگانی آنمرحوم تا آن اندازه که مربوط بحیات نامهنگاری اوست میپردازیم. برای این قسمت بنقل از دو مورد یکی روزنامه کاوه، چاپ برلین و دیگر از رساله خان ملک؛ اکتفا مینمائیم. چه بگمان نگارنده در هیچ کجا شرح احوال ادیب الممالک؛ بهتر و جامعتر از این دو محل تدوین نشده است. روز نامه کاوه (شماره ۲۰ سال دوم) پس از اشاره برفتن ادیب بتبریز مینویسد: « میرزا سید محمد صادق قائمقامی ملقب بادیب الممالک در سنه ۱۳۱۶ قمری روز نامه باسم ادب در همان شهر ( مقصود تبریز است ) تأسیس کرد که رویهمرفته ۱۷ شماره از آن منتشر شد. بعضی قصاید خود را نیز در آن جریده نشر میکرد؛ بعدها رو زنانه تعطیل شد و پس از مدتی درسته ۱۳۱۷ قمری مشار الیه نایب رئیس مدرسه لقمانیه شد و روزنامه ادب را نیز ثانیاً انتشار داد ولی طولی نکشید که مجدداً از آن کناره گرفت و منزوی شده پس از اندکی یکباره تغییر وضع ولباس داده عمامه و عبا پوشید… – سپس بمشهد رفت و در آنجا ثانیاً روزنامه ادب را در رمضان ۱۳۱۷ نشر کرد و تا سال ۱۳۲۰ مشغول کار همین روزنامه بود بعدها بقفقاز رفت و در آنجا در سنه ۱۳۲۳ در اداره روزنامه ارشاد ترکی که در زیر اداره احمد بیک آقایوف در باکو منتشر میشد داخل شده و یک ورق فارسی ( ارشاد ) روزا نه ضمیمه ارشاد ترکی مینوشت پس از اعلان مشروطیت بطهران رفت و در آنجا در نه ۱۳۲۴ قمری دبیر روزنامه مجلس گردید. در سنه ۱۳۲۵ جزء انجمن عراق عجم که یکی از انجمنهای ملی دوره اول مشروطیت بود گشته روز نامه با سم ( عراق عجم ) نشر کرد… »
شرح فوق که از سال دوم دوره قدیم روزنامه کاوه نقل شد مشتمل بردو سهویا اشتباه میباشد که اشاره بهردوی آنها لازم است اشتباه اول آنکه ادیب الممالک از آنکه ۱۶ شماره از سال سوم روزنامه ادب را در مشهد منتشر میکند بطهران حرکت کرده و در دارالخلافه طهران نیز مدتی روزنامه را منتشر نموده است. در صورتی در شرح منقول از کاره اسمی از روزنامه ادب منتشره در طهران نیست. طبق شماره های موجود اولین نمره از سال سوم ادب که در طهران منتشر شده مورخ بتاریخ دو شنبه یوم المبعث ( ۲۷ رجب ) ۱۳۲۱ قمری مطابق ۱۹ اکتبر ۱۹۰۳ میلادی میباشد در این شماره ادیب الممالک شرحی بصورت مقدمه راجع بانتقال محل طبع روزنامه از مشهد بطهران نوشته است که خوانندگان برای اطلاع از آن باید بروزنامه ادب منتشره در طهران یعنی بصفحات قبل همین کتاب مراجعه نمایند. گرچه این دوره ادب، روز نامه بدستیارى و کمک مرحوم مجد الاسلام کرمانی نوشته و اداره میشده و در قسمتی از سنوات اخرى آن اصلاً ادیب الممالک در طهران نبوده و مدیر کل روز نامه مجد الاسلام بوده است ولی در بدو ورود و همچنین سالهای بعد؛ روزنامه بنام ادیب الممالک بوده است و اگر دو سال آخری را هم صرف نظر کنیم باز در سال اول ادب را مستقلا ادیب الممالک مینوشته و بطبع میرسانده است بنابر این جای تردید نیست که ادیب الممالک مدتی روزنامه را در طهران منتشر میساخته و این قسمت در حیات روزنامهنویسی ادیب الممالک از نویسنده مقاله کاوه فوت شده است.
اشتباه دوم، اینکه سال ۱۳۱۷ قمری که در مقاله روزنامه کاوه مبدء و آغاز روزنامهنگاری ادیب الممالک در مشهد قید گردیده خطاست و چنانچه سابقا در ذیل ( ادب در خراسان ) قید نمودهایم آغاز آن رمضان ۱۳۱۸ قمری میباشد.
گفتیم خان ملک در یک رساله ۳۲ صفحه چاپ برلن شرح حال ادیب الممالک را تدوین کرده؛ اکنون قسمتی از زندگانی ادیب الممالک را از رساله مذکور نقل می نمائیم :
« چنانچه مذکور گردید شجره نامه بخط خود ادیب الممالک در نزد حقیر هست که نسب نامه و ترجمه حال خود را تا سال ۱۳۰۷ نگاشته ولی بعد از آن دیگر بخط خودش چیزی در دست نیست لیکن در نتیجه تفحص و تجسس که من بنده کرده ام از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۳۶ شرح حال و تاریخ مسافرتهایش را آنچه که ممکن بود. بدست آورده ام که بطور اختصار از قرار ذیل است: سال ۱۳۰۷ در ایام پیشکاری حسنعلی خان امیر نظام که میرزا صادقخان بتبریز از رفته هنوز پروانه تخلص میکرد. ( از این دوره زندگانی ادیب الممالک عکسی در دست است که کلیشه شده ، مولف ) در ذیحجه ۱۳۰۷ در تبریز امیرالشعرا لقب یافته و از آن ببعد امیری تخلص کرد. در اوایل ۱۳۰۹ امیر نظام از تبریز بحکومت کرمانشاه و کردستان مامور شده و لی امیرالشعرا تا ۱۳۱۰ در آذربایجان مانده است . در ۱۳۱۱ نزد امیر نظام بکرمان شاه و کردستان رفته . در ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ در طهران جزو دارالترجمه دولتی کار میکرده ، در شهر صفر ۱۳۱۴ با امیر نظام دوباره بآذربایجان رفته ؛ در ۱۳۱۶ در آنجا مصمم شده ، همان ایام نایب رئیس مدرسه لقمانیه گردیده و انتشار روزنامه ادب را در تبریز در آنسال شروع کرده و تا اواخر ۱۳۱۷ در آن شهر بوده . در اوایل ۱۳۱۸ از تبریز بقفقازیه و خوارزم و از آنجا بخراسان رفته و تا ۱۳۲۰ در مشهد مقدس روزنامه ادب را نشر میداده و اواخر این سال بطهران رفته است . در محرم ۱۳۲۱ که ندیم السلطان وزیر انطباعات روزنامه ( ایران سلطانی ) دایر کرده ادیب الممالک سردبیر آن روزنامه شده و تا اواخر ۱۳۲۲ در آنجا کار میکرده . در ۱۳۳۲ که در بادکوبه روزنامه ارشاد نصف بفارسی و نصف بترکی در تحت مدیریت احمد آقایوف قرباغی تاسیس شده قسمت فارسی آنرا ادیب الممالک مینو شته . هشتم شوال ۱۳۲۴ که روزنامه مجلس در تحت مدیریت میرزا محمد صادق طباطبائی در طهران دائر گردیده سردبیری آن روزنامه در عهده ادیب المالک بوده . در جمادى الاول ۱۳۲۵ روزنامه عراق عجم را خو در طهران تاسیس نموده . در جمادی الآخر ۱۳۲۸ جزو مجاهدین فاتح طهران مسلحا وارد شهر شده ، در ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ رئیس عدلیه عراق بوده؛ در ۱۳۳۰ رئیس عدلیه سمنان شده و هم در آنال دختر منحصر بفردش در تبریز وفات کرده، در ۱۳۳۲ از طرف، وزارت داخله مدیر روزنامه نیم رسمی آفتاب شده . در ۱۳۳۴ بریاست صلحیه ساوجبلاغ طهران مامور گردیده در ۱۳۳۵ بریاست عدلیه یزد مامور شده در آنجا سکته ناقص کرده ؛ در سال ۱۳۳۶ در سن پنجاه و هشت سالگی در طهران وفات یافته است (صفحات ۴و۵ رساله خان، لک)
ممکن است بعضی از این سنوات که خان ملک قید کرده با آنچه دیگرات نوشتهاند اختلاف داشته باشد چنانچه در باره ریاست عدلیه عراق او مجد الاسلام کرمانی در روزنامه ندای وطن، حکم انتصاب او را در رجب ۱۳۲۷ قمری ضبط کرده و در شماره ۱۱ سال سوم مورخ چهارشنبه ۱۷ رجب ۱۳۲۷ قمری روزنامه ندای وطن تحت عنوان ( ریاست عدلیه ) مینویسد: « جناب استاد اجل افضل آقای ادیب الممالک برحسب انتخاب وزارت عدلیه بریاست عدلیه عراق برقرار شده بزودی عازم مقرماموریت خود خواهند شد. » ولی مسلم است که آنچه خان ملک جمعآوری نموده دقیقترین و جامعترین شرح حالی است که از ادیب الممالک تاکنون نوشته شده است.
از مرحوم ادیب الممالک علاوه بر دیوان اشعار که بهمت مرحوم وحید چاپ شده و دورههای چند ساله ادب و عراق عجم و سایر روزنامههای او، کتاب دیگری بنام ( پیوسته فرهنگ پارسی ) بطبع رسیده. کتاب مذکور در سال ۱۳۰۲ در مطبعه علمی در ۸۴ صفحه پستی چاپ شده و قیمت آن سه قران تعیین گردیده این منظومه که آنرا نصاب فارسی باید خواند بسبک بسیار دلکش و خوبی برشته نظم در آورده شده است. از روزنامههای دیگری که ادیب الممالک تأسیس و منتشر کرده در محل خود گفتگو خواهیم کرد.
به نقل از "تاریخ جراید و مجلات ایران" نگاشته محمد - صدر هاشمی چاپ دوم ۱۳۶۳
به نقل از "تاریخ جراید و مجلات ایران" نگاشته محمد - صدر هاشمی چاپ دوم ۱۳۶۳
شناسنامه
- صاحب امتیاز میرزا صادق خان ادیب الممالک
- صاحب امتیاز میرزا صادق خان ادیب الممالک